نقاشی روی سفال
سفالگری یا کوزهگری ایرانی سابقه طولانی در تاریخ ایران دارد. سفالگری یکی از اولین و مهمترین اختراعهای ساخته شده توسط انسان است. برای مورخان و باستان شناسان از مهمترین مظاهر هنری است. باستان شناسان از راه سفالگری با شرایط اجتماعی و اقتصادی یک دوره یا یک منطقه آشنا میشوند. با مطالعه سفالها در مورد زندگی، دین مردم و تاریخ٬روابط اجتماعی و نگرش جامعه را نسبت به همسایگان تفسیر میکنند.
تاریخچه استفاده نقاشى بر روى سفال
در گذشته ، به ویژه در دورانهائی که هنوز بکار بردن فلزات گسترش زیادی نیافته بود ظروف سفالین که به اشکال گوناگون ساخته شده بود در همه موارد زندگی مورد استفاده قرار میگرفت. فراوانی و شکلپذیری و همچنین دوام زیاد سفال سبب گردیده که امروزه ما در جادهای تقریباً هموار و آسان تا دورانهای بسیار دور و گذشته و تاریخ زندگی انسان پیش برویم. صورتگران سفالها حتی بیشتر ظروف مورد مصرف کارهای عادی و ناچیز روزمره را نیز به نقشی دلپذیر و گویا آراستهاند. این خود میرساند که آنها سفال را تنها از نظر یک وسیله برآورنده نیازهای عادی زندگی نمینگریستهاند بلکه آن را وسیلهای برای رساندن پیام خود میدانستهاند . و بخصوص برای ارضاء عطش زیباپسندی خود ظروف سفالین را این چنین زیبا و دلانگیز از کارگاه خود بیرون میدادهاند.

نقاشی روی سفال
سفالگری یکی از قدیمیترین صنایعی است که زادگاه آن کشورمان ایران است . قرائن موجود از آثار کشف شده گویای این حقیقت است که تاریخ سفالگری در ایران از هزاره هشتم پیش از میلاد آغاز شده است. مهمترین پیشرفت در صنعت سفالسازی به وجود آمدن نقاشی روی سفالها بوده است. این امر ممکن است در نتیجه انگیزه زیباپسندی سازندگان و مصرفکنندگان آن ظروف باشد .
سابقه سفالینه های منقوش در ایران به هزاره های قبل از میلاد تعلق دارد و به نظر می رسد . اولین نمونه های سفال منقوش مربوط به دوره ی اول تمدن سیلک یعنی هزاره ی پنجم قبل از میلاد است. در اکثر کاوش های مناطق تاریخی ایران از جمله سیلک کاشان و شوش ، سفال های منقوش زیادی یافت شده است که این مطلب نشانگر این است که هنر نقاشی روی سفال ، پا به پای هنر سفالگری پیش آمده و ادامه داشته است و با تکنیک های مختلفی جریان داشته و فراز و نشیب های بسیاری را دیده است.
مردم فلات ایران پس از آشنائی با نقاشی روی سفال در آغاز از خطوط هندسی استفاده میکردند و سپس رفتهرفته تقلید از طبیعت جای خطوط هندسی را گرفت و نقاشان سفال در روی آنها گلها و گیاهان و یا حیواناتی مانند: لکلک ، مار ، شترمرغ ، پلنگ ، قوچ کوهی و مرال را در روی ظروف با فواصل معین و مانند خود حیوان نقاشی میکردند.
دیری نپایید که این شیوه به سبب ذوق هنری و ابداع و ابتکار دگرگون شد و نقاشی به سبک طبیعی و برابر آنچه که در طبیعت وجود داشت نتوانست ذوق لطیف هنری انسان های هنرمند زمان گذشته را تسکین بخشد و آنها هم بمانند نقاشان روزگار ما به مسخ و دگرگونهسازی طبیعت و موجودات و اشیاء موجود در آن پرداختند. در این دگرگونی به پارهای از اعضای بدن حیوانات توجه ویژهای مبذول شد و بعضی از این اعضاء بطور اغراقآمیز و شگفتانگیزی نمایانده شد. از آن جمله شاخ حیوانات به شکلی دور از باور بزرگ و دراز و در قالب اشکال هندسی درآمد. دم بعضی از حیوانات بصورت درخت و شاخ و برگ جلوهگر شد. پای شترمرغ و نوک و گردن لکلک و مرغ ماهیخوار از حالت طبیعت خارج و پر از ریزه نگاری های هنری شده روش قرینهسازی که در گذشته معمول بود از میان رفت.
این نابسامانی در عینحال دارای روش و قاعدهای مخصوص بود و بار دیگر توجه به طبیعت و زندگی و جنب وجوش آن معطوف گردید و صحنههائی نشان داده شد که نمایشگر جنبش و حرکت و زندگی بود. صحنههای شکار و کشاورزی و گاهی رقص و دیگر پدیدههای متحرک و جاندار زندگی مورد توجه هنرمندان قرارگرفت.